عشق کلمه ایست سه کلمه ای و کوتاه، اما زمانی که گرفتارش شدی داستانی برایت می سازد طولانی، که همه عمر قلب و ذهنت دچارش می شود
مطلب نیو – عشق پاک ترین و مقدس ترین کلمه ی دنیاست. همه واژه های لغت نامه های دنیا را زیر و رو کنید، پر معنی ترین و زیباترین و ناب ترین تعریف را به خود اختصاص می دهد. عشق تا زمانی که دچارش نشدی مثل خیلی از مفاهیم دنیا برایت گذریست ولی زمانی که دچارش شدی، کلمه ی عشق رنگ می گیرد و دینایت را پر از رنگ می کند، پر از احساس پر از محبت، پر از همه ی حس های خوب دنیا.
ما عاشق می شویم عاشق کسانی که دوستشان داریم، مثل مادر، مثل پدر و مثل یه دوست یا کسی که روزی همه وجودمان را می گیرد. عاشق می شویم و کم کم با عشق بزرگ می شویم، رشد پیدا می کنیم و به در نقطه ای از جهان به درک این کلمه میرسیم که عشق وسیع ترین در دنیاست، چرا که تو را تا مرز جنون می برد، رهایت می کند، دستت را می گرد، بلندت می کند، در آغوش می گیرد و به تو قدرت عشق ورزیدن، گذشت، بزرگی و وفاداری را می دهد. هر چند عشق چیزیست که در تعریف نمی گنجد، آنقدر که گاهی گیج و مبهوتت می کند، فقط به قول سهراب می توان گفت: دچار باید بود…
باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است
هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد
های های دل ديوانه ی من پنهانی است
هر که در عاشقی قدم نزده است
بر دل از خون دیده نم نزده است
او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده است
قبل از آنی که بیایی
چه کویری بودم
زندگی با تو
چه گلدان قشنگی ست گلم
تو مثل خنده گل
مثل خواب پروانه
تو مثل آنچه
که ناگفتنی است، زیبایی
تورا دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا
چه شد در من نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم
من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم
من آنِ توام
مرا به من باز مده
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با سد غم و درد مبتلای تو شدم